حیوانات 10 - وحشی 2
گرگ
از خاک می گویم سخن ، از خارِ بدنام
با نیش های طعنه در جانش شکسته
از زرد می گویم سخن ، این رنگِ مطرود
از گرگ ، این آزاده ی از بند رَسته
منوچهر آتشی . آهنگ دیگر . به نقل از حافظه
نام گرگ ، همیشه ترسی زیر پوست کودکان می انداخت . گرگ در ذهن مردم ترسناک بود چون نه تنها حیوانات را از هم می درید ، بلکه به انسان نیز حمله می کرد . گرگ گاهی به خانه ها می آمد . از دیوار های کوتاه می گذشت ، شکار را بر می گزید . گلوی شکار را می درید و آن را از دیوار عبور می داد و با خود می برد . گرگ به آرامی وارد خانه ها می شد . آهسته آهسته و با احتیاط پیش می آمد . صدای نفسش برای کسی که بیدار بود ، با اندک دقتی قابل شنیدن بود . گرگ نفس های بلندی می زند و دهانش باز است . گرگ اگر چه اندامی درشت نداشت اما بسیار چالاک و ورزیده بود . سینه های پهن و قد بارک ، آن را از سگ ها متمایز می کرد . گاهی نیز در بیابان به گله حمله می برد . بهترین زمان حمله ی گرگ به گله ، ابتدای غروب و یا آغاز بامدادان بود . زمان گرگ و میش یعنی هنگامی که تشخیص گرگ از میش مشکل بود . گرگ در اطراف بنار زندگی نمی کرد بلکه همیشه رهگذر بود . معمولا شب ها از کوه ها و بیابان ها به سوی آبادی می آمدند و شکار می کردند و می رفتند . گاهی نیز که در اطراف آبادی دیده می شدند ، توقف کوتاهی داشته اند .
با توجه به شرایط خاص روستا و نقش دامداری در زندگی مردم و در نتیجه گره خوردن گرگ ها و دام ها ، این حیوان در فرهنگ شفاهی روستاییان نقش مهمی دارد که به نمونه هایی اشاره می کنم :
گرگ استعاره از انسان زرنگ و جسور است . در مواردی نیز برخی از افراد ، نام گرگ را کنار نام فرزند خود می گذاشتند مانند « علی گرگ » .
ضرب المثل : گرگ که زد به گله ، وای به یکی دارون که کنایه از بدشانسی برای انسان های ضعیف تر در زندگی است . باور « دهان گرگ را بستن » که در مواقع گم شدن حیوانات ، به وسیله ی برخی از افراد دعاخوان انجام می گرفت نیز بسیار زیباست همچنین اصطلاحات گرگ ِ لک یعنی دویدن به صورت هروله و گرگ میش که در ادبیات گویشی نیز راه یافته نتیجه ی ارتباط زندگی مردم با این حیوان است . نیز داستان هایی در ارتباط با گرگ و تحت تاثیر آن در فرهنگ شفاهی مردم بنار آب شیرین وجود داشته است .
مِی چِتِه گرگِ لکی ؟ صَب بده تا وَت برسُم
مِی نه پات گَپ می زنم !؟ سی کُه بنیم پُی تُونِما
استاد فرج الله کمالی